برای سلامتی و رفاه» است که برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر 70 سال پیش ذکر شد.
در گزارش اخیر در مورد حق سلامت روان، کارشناس حق بهداشت سازمان ملل، آقای داینیوس پوراس، خاطرنشان کرد
که علی رغم شواهدی مبنی بر اینکه سلامت بدون سلامت روانی ممکن نیست، در بسیاری از کشورهای جهان، به دلیل
اعطای نامناسب بودجه، آموزش پزشکی و عملکرد نامناسب، سلامت روان با سلامت جسمی برابری ندارد.
برآوردهای WHO از سال 2014 نشان میدهد که در بسیاری از کشورهای جهان چیزی کمتر از یک درصد از بودجه
بهداشتی به حوزه سلامت روان اختصاص داده میشود. وی همچنین تاکید میکند که در کشورهای کم درآمد، سالانه کمتر
از 2 دلار برای هر فرد برای سلامت روان هزینه میشود. از سوی دیگر، شورای حقوق بشر سازمان ملل گزارش کرده
است که در برخی کشورها از بیمارستانهای روانی به عنوان مکانی برای شکنجه و آزار معترضان به حکومت استفاده
میشود و دولتها با خوراندن داروهای روانپزشکی به معترضان سالم، آنان را دچار بیماریهای روانی و زوال جسمی-عقلی میکنند. چنین رویکردی نه تنها به معنای نقض کامل حقوق بشر، بلکه در واقع عامل ایجاد دیدگاه منفی به جامعه
در پایان قرن بیستم رویکرد توجه به بهداشت عمومی سلامت روان در جهان حاکم شد. این روند شامل انبوه شواهد جدید در
مورد اهمیت سلامت روان و اثربخشی رویکردهای یکپارچه بود. این رویکرد مدرن دو پیام کلیدی برای کشورهای سراسر
جهان داشت: